بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
به آنان كه در انتظار ظهور حجت خدايند
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقيَّةَ اللّهِ فى اَرْضِهِ
چهل حديث از پيشوايان معصوم در ارتباط با وجود مطهّر و مقدّس حضرت حجّةبن الحسن العسكري، ارواحنا فداه كه با ترجمه در اختيار شما دوستان آن حضرت قرار ميگيرد. اميد است به دعاى خير آقا و مولايمان حضرت مهدى «عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف» كه رحمةً للعالمين است، اين تلاش ناچيز، مورد قبول خداوند رحمان قرار گيرد.
(1)
عن سليمان الجعفرىّ، قال: سَأَلْتُ ابَاالْحَسَنِ الرِّضاعليهالسلام فقلت: أَ تَخْلُو الأرْضُ مِنْ حُجّةٍ؟ فقال: لَوْ خَلَتْ مِن حُجّةٍ طَرْفَةَ عَيْنٍ لَساخَتْ بِأَهْلِها1 .
سليمان جعفرى گفت: به حضرت ابوالحسن الرّضاعليهالسلام عرضه داشتم: آيا زمين خالى از حجّت -خدا- مىماند؟ فرمودند: اگر زمين به اندازه يك چشم به هم زدن، از حجّت -خدا- خالى بماند، ساكنانش را در خود فرو مىبرد .
* بى هيچ ترديدى حجّت برگزيده خداوند در اين زمان حضرت اباصالح المهدى امام دوازدهم قائم آل محمّدعليهمالسلام مىباشد.
* بنا به فرموده امام هشتم، زندگى ما و همه ساكنان زمين (گياهان، جانوران و انسانها) وابسته به بركت وجود حجّت خدا است. به خاطر او خداوند به ما روزى مىدهد و ما در سايه وجود مقدّس آن بزرگوار از مواهب الهى بهرهمنديم.
(2)
عَن صَفْوانَبنِ يحيى قال: سَمِعْتُ الرّضاعليهالسلام يقول: انّ الأرضَ لاتَخْلُو من اَنْ يَكُونَ فيها اِمامٌ مِنّا2 .
صفوانبن يحيى گفت: از حضرت ابوالحسن الرضاعليهالسلام شنيدم كه مىفرمودند: زمين از وجود امامى از ما خاندان، خالى نمىماند .
* تأكيد بر خالى نبودن زمين از امام معصوم نشانه اهمّيّت و نقش حياتى وجود امام در آفرينش است.
* خداوند هرگز بندگان خود را بدون امام و حجّتِ بر حقّ رها نمىسازد. اين سنّت تغييرناپذير الهى است.
(3)
عَنِ الفُضَيْلِبن يَسار، عن ابىجعفرعليهالسلام قال: مَنْ ماتَ وَ لَيْسَ لَهُ اِمامٌ، ماتَ ميتَةً جاهليّةً، و لا يُعذَرُ النّاسُ حتّى يَعْرِفُوا اِمامَهُم3 .
فُضَيلبن يسار گفت: حضرت ابوجعفر باقر العلومعليهالسلام فرمودند: كسى كه بميرد و از امام -معصوم برحقّى كه خدا او را براى هدايت خلق برگزيده- پيروى نكند، به مرگ جاهليّت: -مشرك و بتپرست- مرده است؛ و مردم در شناخت امامشان معذور نيستند .
* موحّد و يكتاپرست واقعى كسى است كه همه اعمال و رفتارش بر اساس فرامين خالق آسمانها و زمين باشد، و فرمان خدا را جز پيامبران و امامان معصوم عليهمالسلام كسى به مردم ابلاغ نمىكند.
* پيروى از هواى نفس و اطاعت غير حجّت برگزيده خدا شرك و بتپرستى است.
* از حضرت آدم تا خاتم الأنبياء عليهمالسلام همه از سوى خداوند تبارك و تعالى رسالت داشتند تا حجّتهاى خدا را آنگونه كه براى مردم در شناخت آنان اشتباهى رخ ندهد به ايشان معرّفى كنند. تا جايى كه نام و لقب و كنيه و مدّت عمر و... آنان را براى عموم بازگو كردهاند.
* حضرت بقيّة اللّه، حجّةبن الحسن العسكرى عليهماالسلام را همه پيامبران و امامان معصوم با تمامى ويژگيهاى زمان غيبت به عموم مسلمانان معرّفى كردهاند.
* با توجّه به مفاهيم احاديث ياد شده، شناخت امام زمان حضرت مهدى »عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف« بر همگان واجب است. زيرا عبادتهاى امّت اسلام بدون پذيرفتن ولايت آن بزرگوار مورد قبول خداوند سبحان نمىباشد.
(4)
عَنِ الحسينبن ابِىالعلاء، عن ابىعبداللّهعليهالسلام قال: قُلتُ لَه: تَكُونُ الأرضُ بغَيْرِ اِمامٍ؟ قال: لا. قُلتُ: أَ فَيَكُونُ اِمامانِ فى وَقْتٍ واحِدٍ؟ قال: لا، الاّ وَ اَحَدُهُما صامِتٌ. قُلْتُ: فَالْإِمامُ يُعَرِّفُ الْإمامَ الّذى مِنْ بَعْدِهِ؟ قال: نَعَمْ. قال: قُلْتُ: القائِمُ امامٌ؟ قالَ: نَعَم، امامُبنُ امامٍ، قَدْ اُوتِمّ بِهِ قَبْلَ ذلِكَ4 .
حسينبن ابىالعلاء گفت: خدمت حضرت صادقعليهالسلام عرضه داشتم: آيا زمين بدون امام مىماند؟ فرمودند: نه. عرضه داشتم: آيا در يك زمان دو امام وجود دارد؟ فرمودند: نه، مگر يكى از آندو ساكت باشد. عرضه داشتم: پس امامِ -هر زمان- امام پس از خود را -به مردم- معرّفى مىكند؟ فرمودند: آرى. عرضه داشتم: آيا قائمِ -آل محمّدعليهمالسلام- امام است؟ فرمودند: آرى، امام است و پسر امام، و پيش از اين به او اقتدا شده است .
* در زمان حيات هر يك از پيشوايان معصوم عليهمالسلام معمولاً امام ديگرى نيز وجود داشته است. همچنان كه در زمان پيامبر علاوه بر شخص نبىّاكرم كه امامت امّت اسلام را برعهده داشتند، حضرت اميرمؤمنان و امام مجتبى و سيّدالشّهداءعليهمالسلام كه همه امامان به حق بودند نيز حضور داشتند؛ ولى آن سه امام در مقابل امام ناطقى چون پيامبر، صامت و ساكت بودند؛ نه آن كه به امامت برگزيده نشده و يا عارى از علم و عصمت و قدرت امامت بودند.
* خدا را شكر كه از سال 260 هجرى قمرى تا به امروز آقا و مولاى ما حضرت حجّةبن الحسن المهدىعليهالسلام امام ناطق امّت اسلام است، و كسى غير از او عهده دار مقام امامت عظمى نيست. و پيش از آن نيز امامتش از سوى فرستادگان الهى مورد تأكيد قرار گرفته است.
(5)
عَن محمّدِبن مسْلِم قالَ: قُلتُ لأَبيعبدِاللَّهعليهالسلام في قولاللَّه عزَّوجلَّ: «إنّما أَنتَ مُنذِرٌ و لكُلِّ قومٍ هادٍ5» فقالَ: كلُّ إمامٍ هادٍ لِكلِّ قومٍ في زَمانِهِم .6
محمّدبن مسلم گفت: خدمت حضرت صادقعليهالسلام عرضه داشتم: درباره قول خداوند عزّ و جلّ كه فرموده: جز اين نيست كه تو ترسانندهاى و براى هر قومى هدايتگرى است، چه مىفرماييد؟ -حضرت- فرمودند: هر امامى - از ما خاندان - راهنماى همه مردم زمان خود مىباشد .
* خداوند توانا هر كه را بخواهد به راه رشد هدايت مىكند.
* امام زمان كه خليفه برحقّ خداوند است او نيز با قدرت الهى خود هر كه را بخواهد هدايت مىكند.
* شيعيان و دوستداران امام زمان بايد در همه امور خود متوسّل به حضرتش بوده و براى دورى از لغزشها و گمراهىها از آن بزرگوار خواستار هدايت و دستگيرى باشند.
(6)
عَنْ مَسعَدةِبنِ صَدَقَة، عن أبيعبداللَّه، عن آبائه، عن علىّعليهمالسلام أَنّه قال في خُطْبَةٍ لَهُ على مِنْبَرِ الكُوفة: اَللَّهُمّ إنَّهُ لا بُدَّ لأرْضِكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ على خَلقِك، يَهْديهِمْ إلى دينِك، و يعلّمُهم عِلمَك لئلّاتَبطُلَ حُجّتُك، و لايَضِلَّ أتْباعُ أَوليائِك بعدَ إذْ هَدَيْتَهُمْ بِهِ، إمّا ظاهرٌ لَيْسَ بِالْمُطاع، أَوْ مُكتَتَمٌ مُتَرَقَّبٌ، إِنْ غابَ عَنِ النّاسِ شَخْصُهُ في حالِ هِدايَتِهِمْ، فَإِنَّ عِلْمَهُ و آدابَه في قُلوبِ الْمؤمِنينَ مُثْبَتَةٌ، فَهُمْ بِها عامِلُونَ7 .
مسعدةبن صدقه گفت: حضرت صادق از پدران ارجمندش از حضرت اميرمؤمنان عليهمالسلام نقل فرمود كه آن بزرگوار در خطبهاى بر منبر مسجد كوفه چنين فرمودند: خداوندا! زمين تو را چارهاى جز آن نيست كه حجّت تو بر خَلقت در آن ساكن باشد - آن حجّت و امامى كه بندگانت را - به دين تو رهنمون گردد و دانش تو را به آنان بياموزد، تا برهان تو باطل نگردد، و پيروان اوليائت پس از آنكه بوسيله حجّتت هدايت شدند، گمراه نگردند؛ -حجّت تو- يا آشكار است كه فرمانش را اطاعت نمىكنند، و يا پنهان و منتظَر، كه اگر در حال هدايت مردم، خودش از ديد آنان پنهان است، ولى علم و آداب او در قلب مؤمنان وجود دارد و به آن عمل مىكنند .
* معارف و احكام دينى بخشى از علوم الهى است كه پيامبران مأمور تعليم آن به بندگان خداوند بزرگ مىباشند.
* خداوند، بندگان خود را در قيامت مورد سئوال قرار نمىدهد مگر آن كه در دنيا حجّتها و دلائل آشكار خود را به آنان ابلاغ كرده باشد و اين امر مهمّ به وسيله فرستادگان الهى تحقّق مىيابد.
* قرآن و تاريخ، گوياى آنند كه مردم در هر عصرى، از پيامبران و پيشوايان معصوم عليهمالسلام خود اطاعت نكردند مگر گروه اندكى.
* امام زمان حضرت بقية اللَّهالاعظمعليهالسلام از سوى خدا مأموريّت يافته تا بر اساس «اِنّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكِراً و اِمّا كَفُوراً- ما راه نجات و سعادت را نشان مىدهيم گروهى با انتخاب آن، شكرگزارند و گروهى ناسپاس8 »، همه مردم را به دين خدا رهنمون گردد. و اگر در اين زمان هدايت يافتهاى هست بنا به فرموده حضرت امير مؤمنان علىعليهالسلام: »بِنَا اهْتَدَيْتُمْ - به واسطه ما هدايت شدهايد«، به يقين{P - نهج البلاغة، خطبه 4 . P }
هادى و راهنمايش نوراللَّه الّذى لا يُطفَأ يعنى شخص خاتم الاوصياء حضرت حجّةبنالحسن العسكرىعليهماالسلام مىباشد. گرچه شخصِ هدايتشده، سعادت ديدار جمال دلرباى وجهاللَّه را نداشته است.
(7)
عن أبِيالْحَسَن اللّيْثي قال: حدَّثنى جعفرُبن محمّد، عن آبائه عليهمالسلام: أنَّ النَّبيَّ (صلّى اللَّه عليه و آله) قال: إنَّ في كلِّ خَلَفٍ من اُمّتي عَدلاً من أهلِ بَيْتي يَنْفي عَن هذا الدِّينِ تَحْريفَ الغالينَ و انْتِحالَ الْمُبطِلينَ وَ تَأْويلَ الْجاهِلينَ، و إنَّ أَئِمَّتَكُمْ قادَتُكُمْ إلىَ اللَّه عزَّ و جلَّ، فانْظُرُوا بِمَنْ تَقْتَدُونَ في دينِكُمْ و صَلاتِكم9 .
ابوالحسن ليثى گفت: حضرت صادق -يك به يك- از پدران بزرگوارش عليهمالسلام نقل فرمود كه پيامبر صلى الله وعليه وآله فرمودند: در هر نسلى -از نسلهاى آينده- امّت من امام عادلى از اهل بيت من وجود دارد، كه تحريفات متجاوزين و كلام و گفتارى كه اهل باطل -از مآخذ ديگرى به دست آورده و- به دين نسبت مىدهند، و معانى و مفاهيم نادرستى كه نادانها از كلام حق دارند را از اين دين به دور مىسازد. همانا امامانتان پيشوايان شما به سوى خداوند عزّ و جلّ هستند. توجّه داشته باشيد كه در دين و نمازتان به چه كسى اقتدا مىكنيد .
* اديان الهى هميشه از سوى دنياپرستان مورد تحريف واقع شدهاند. و دنيا پرستان به خيال خام خود هر زمان قرائتى تازه از دين دارند و اين قرائت تازه همان گفتار ديگران است به عنوان تفسير و يا نگاهى نو به آيات الهى كه علم به آن آيات تنها در نزد امام زمانعليهالسلام مىباشد.
* پيشواى عادل و معصومى كه در اين زمان بايد در همه امور به او اقتدا كنيم تنها حجّت باقيمانده خدا حضرت بقيةاللَّهعليهالسلام مىباشد.
(8)
عن غياثبن اِبراهيم، عن الصّادِق جعفرِبنِ محمّد عن أبيه محمّدِبنِ علىّ، عن أبيه علىّبنِ الحسين، عن أبيه الحسينبن علىّعليهمالسلام قال: سُئِل أميرُالمؤمنين صلوات اللَّه عليه، عن معنى قولِ رسولِ اللَّه صلى الله وعليه وآله : إنّي مُخلِّفٌ فيكُمُ الثِّقلَيْنِ كتابَاللَّهِ و عِتْرَتي؛ مَنِ الْعِتْرةُ؟ فقال: أَنَا وَ الْحَسَنُ و الْحُسَيْنُ و الائمّةُ التِّسْعةُ من وُلْدِ الْحُسَيْنِ، تاسِعُهُم مَهديُّهُم و قائِمُهُم، لايُفارِقُونَ كتابَ اللَّه، و لايُفارِقُهُم حتّى يَرِدُوا على رسولِ اللَّه صلى الله وعليه وآله حَوْضِهِ10 .
غياثبن ابراهيم گفت: حضرت صادق به نقل از پدران ارجمند خود عليهمالسلام فرمودند: از اميرمؤمنانعليهالسلام درباره فرمايش رسول خداصلى الله وعليه وآله كه فرمودند: (من دو چيز گرانقدر را در ميان شما به جاى مىگذارم: كتاب خدا و عترتم را)، پرسيده شد: عترت چه كسانى هستند؟ -حضرت اميرمؤمنان- فرمودند: من و حسن و حسين و امامان نُهگانه از فرزندان حسين، كه نهمين آنان مهدى ايشان و قائمشان است عليهمالسلام آنان از كتاب خدا جدا نمىشوند و كتاب خدا از ايشان جدا نمىشود تا زمانى كه بر پيامبرصلى الله وعليه وآله در كنار حوضش وارد شوند .
* امام زمان حضرت مهدىعليهالسلام باقيمانده عترت پاك پيامبرصلى الله وعليه وآله مىباشد.
* آن بزرگوار هرگز از قرآن جدا نبوده و قرآن نيز از او جدا نيست، او در حقيقت قرآن ناطق است.
* آنچه خدا از ما خواسته پيروى از قرآن به امامت حضرت بقيةاللَّهعليهالسلام مىباشد. نه پيروى از قرآن تنها.
* قرآن هرگز از امام زمان جدا نيست. پس آنان كه قرآن را بدون امام زمان پذيرفتهاند، از نشانه هدايت روى گردان شده و در گمراهى بسر مىبرند.
(9)
عن أبِىالْجارُود، عن أبيجعفرعليهالسلام عن جابِرِبْنِ عبدِاللَّه الأنصاري قال: دَخَلْتُ على فاطِمَةَ عليهاالسلام و بَيْنَ يَدَيْها لَوْحٌ فيه أسماءُ الأَوصياء مِنْ وُلدِها، فَعَدَدْتُ اثْنَىْعَشَرَ، آخِرُهُمُ الْقائِمُعليهالسلام، ثلاثةٌ مِنهم محمّدٌ و ثلاثةٌ منهم عليٌّ11 .
ابوجارود از حضرت باقر العلومعليهالسلام نقل كرد كه آن امام همام از جابربن عبداللَّه انصارى شنيد كه گفت: بر حضرت فاطمه عليهاالسلام وارد شدم؛ لوحى در مقابل آن بزرگوار بود كه نام جانشينان پيامبر از فرزندانش در آن ثبت و ضبط شده بود؛ شمردم دوازده نفر بودند. آخرين آنان حضرت قائمعليهالسلام بود. سه تن از آنان به نام محمّد و سه تن از آنان به نام على بودند .
* امامان معصوم عليهمالسلام برگزيده خدا هستند، پيش از آن كه حضرت آدمعليهالسلام به وجود بيايد.
* چون يازده تن از اوصياى پيامبر عليهمالسلام از فرزندان حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام مىباشند گفته مىشود جانشينان پيامبر از اولاد حضرت فاطمه عليهاالسلام مىباشند.
* از اين كه در حديث گفته شده: سه على، پيداست كه حضرت اميرمؤمنان علىعليهالسلام را چون از فرزندان حضرت فاطمهعليهاالسلام نيست به حساب نياوردهاند. زيرا با احتساب آن وجود مقدّس چهار على خواهند بود.
(10)
عن أبيبصير، عن الصّادقِ جعفرِبنِ محمّدٍ عن آبائه عليهمالسلام قال: قالَ رسولُ اللَّهِصلى الله وعليه وآله: المهدىُّ مِن وُلْدى، اسمُهُ اسمى، و كُنْيَتُهُ كُنْيََتي، أشْبَهُ النّاسِ بى خَلْقاً و خُلْقاً، تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ و حيرَةٌ حتّى تَضِلَّ الخَلْقُ عَن أديانِهِم، فعِندَ ذلك يقبَلُ كَالشَّهابِ الثّاقِبِ، فَيَمْلأُها قِسْطاً و عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا12ً .
ابوبصير گفت: حضرت صادق از پدران گراميش عليهمالسلام نقل فرمود كه رسول خدا صلى الله وعليه وآله فرمودند: مهدى - منتظر - از فرزندان من مىباشد. اسم و كنيه او اسم و كنيه من است. در خِلقت و خُلق و خوى همانندترين مردم نسبت به من خواهد بود. براى او غيبتى و - براى خلق - حيرتى در پى دارد تا آنجا كه مردم از دينشان بر مىگردند. در چنان وقتى - مهدى - همچون شهاب فروزان پيش مىآيد و زمين را پر از قسط و عدل مىكند همانگونه كه از ظلم و جور پرگشته است .
* ويژگيهاى ذكر شده در اين حديث براى امام زمانعليهالسلام بيانگر آن است كه هيچكس در طول تاريخ نمىتواند به دروغ مدّعى مهدوّيت باشد.
* مدّعيان مهدويّت علاوه بر آن كه از امامان معصوم نبودند نه تنها نتوانستند ظلمى را از مظلومى دفع كنند بلكه خود ستمگرى بودند در حقّ خدا و امام زمان و همه خلق خدا.
(11)
عن أبىالْجارودِ زيادِبنِ الْمُنْذِر، عن أبيجعفر محمّدِبن عليٍّ الْباقِرعليهماالسلام قال: قال لى: يا أبَاالْجارود، إذا دارتِ الفلكُ، و قال النّاسُ: مات الْقائِمُ أَوْ هَلَكَ، بأىِّ وادٍ سَلَكَ، و قالَ الطّالِبُ: أَنّى يكونُ ذلك و قد بُلِيَتْ عظامُهُ، فَعِنْدَ ذلكَ فارْجُوهُ، فَاِذا سَمِعْتُمْ بِهِ فَأْتُوهُ و لَوْ حَبْواً علَى الثَّلْجِ13 .
زيادبن منذر گفت: حضرت باقرعليهالسلام به من فرمودند: اى اباجارود هرگاه روزگار به جايى برسد كه مردم بگويند: قائم - آل محمّد عليهمالسلام - مرده است و يا هلاك شده است. - يا بگويند: - به كدامين بيابان رفته است؟ و يا خواستارش بگويد: او كجاست در حالى كه استخوانهايش پوسيده است؟ در چنان وقتى به او اميدوار باشيد. پس هرگاه سخنى - از ظهور و قيام - او شنيديد بسويش برويد گرچه با سينه خيز بر روى برف و يخ باشد .
* روزگار ما آنچنان است كه در حديث شريف پيش بينى شده است. پس بايد بيش از هر زمان ديگر به ظهور و فرج مقدّس امام زمانمان »ارواحنا له الفداء« اميدوار باشيم.
* در حركت به سوى امام زمانعليهالسلام نبايد هيچ چيز مانع رفتن ما باشد. زيرا چارهاى جز رفتن به سوى او نداريم.
(12)
عن أبيخديجة، عن أبيعبداللَّهعليهالسلام أنّه سُئِلَ عنِ الْقائِمِ فقال: كلُّنا قائِمٌ بِأَمرِاللَّه، واحدٌ بعدَ واحدٍ حتّى يجيىءَ صاحبُ السَّيْفِ، فَإِذا جاءَ صاحِبُ السَّيفِ، جاءَ بأَمْرٍ غَيرَ الّذى كان14 .
ابو خديجه گفت: از حضرت صادقعليهالسلام پرسيده شد: قائم كيست؟ فرمودند: ما جملگى قائم به امر خداييم، يكى پس از ديگرى، تا آن كه صاحب شمشير - او كه مأمور به قيام است - بيايد. پس هرگاه صاحب شمشير بيايد امرى غير از آن كه بوده است مىآورد .
* پيشوايان معصوم هيچيك مأمور به قيام مسلّحانه نبودهاند مگر وجود مقدّس امام ثانىعشر حضرت حجّةبن الحسن العسكرىعليهماالسلام.
* همه مخالفان امامان معصوم مىدانستند كه آن بزرگواران از سوى خداوند متعال مأمور به قيام نيستند.
* اگر همه امامان معصوم مأمور به قيام بودند براى آنان نيز همچون امام زمانعليهالسلام غيبتى در پيش بود، تا از خطر دشمنان محفوظ باشند.
* امام زمانعليهالسلام از سوى خدا مأموريّتى ديگر دارد، مأموريّتى كه هيچيك از انبياء و اوصياى الهى عليهمالسلام نداشتهاند.
(13)
عن إسحاقبن عَمّار قال: قال ابوعبدِاللَّهعليهالسلام: لِلْقائِمِ غَيْبَتانِ: إِحْداهُما قَصيرَةٌ وَ الْأخْرى طَويلَةٌ. الْغَيْبَةُ الْأولى لايَعلَمُ بِمَكانِهِ فيها إِلاّ خاصّةُ شيعَتِه، وَ الْأخْرى لايَعْلَمُ بِمَكانِهِ فيها إِلاّ خاصَّةُ مَواليهِ .15
اسحاقبن عمّار گفت: حضرت صادقعليهالسلام فرمودند: براى قائم -آل محمّدعليهمالسلام- دو غيبت است: يكى كوتاه و ديگرى طولانى. در غيبت اوّل كسى جاى او را نمىداند مگر شيعه خاصّ او؛ و در غيبت ديگر، كسى جاى او را نمىداند مگر دوستان خاصّش .
* خوشا به حال دوستان خاصّ سرور و مولاى ما حضرت بقية اللَّه الاعظمعليهالسلام كه در اين زمان مكان نزول فرشتگان، مهبط وحى الهى وخانه اميد ماسوىاللَّه را مىشناسند. چنين افتخارى گواراى وجودشان باد.
(14)
عن أبىأحمد محمّدِبن زيادِ الأَزدي قال: سَأَلْتُ سَيّدى مُوسَىبنَ جعفر عليهماالسلام عن قولِ اللَّه عزَّ و جلَّ: «وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَه ظاهرةً و باطنةً16»، فقالَعليهالسلام: النِّعْمَةُ الظّاهِرَةُ، الإِمامُ الظّاهِرُ، وَ الباطنةُ الإِمامُ الْغائِبُ. فَقُلْتُ لَهُ: وَ يَكُونُ فِى الْأَئِمَّةِ مَنْ يَغيبُ؟ قال: نَعَمْ. يَغيبُ عنْ أبْصارِ النّاسِ شَخْصُهُ؛ و لايَغيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ ذِكْرُهُ؛ وَ هُوَ الثّانىعَشَرَ مِنّا، يُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ كُلَّ عَسيرٍ، و يُذَلِّلُ لَهُ كُلَّ صَعْبٍ، وَ يَظْهَرُ لَهُ كُنُوزَالْأرضِ، و يُقَرِّبُ لَهُ كُلَ بَعيدٍ، و يُبيرُ بِهِ كُلَّ جَبّارٍ عَنيدٍ، وَ يَهْلِكُ على يَدِهِ كُلُّ شَيْطانٍ مَريدٍ، ذلكَ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِماءِ الّذي تُخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ لايَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حتّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عزَّ و جلَّ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَوْراً و ظُلْماً17 .
محمّدبن زياد ازدى گفت: از آقاى خودم موسىبن جعفرعليهماالسلام در باره فرمايش خداوند عزّ و جلّ كه فرموده: »خداوند نعمتهايش را به گونه آشكار و پنهان بر شما كامل كرد« پرسيدم -:نعمت آشكار و پنهان چيست؟- فرمودند: نعمت آشكار همان امام آشكار، و نعمت پنهان همان امام غايب است. عرضه داشتم: آيا از امامان -معصوم- كسى غائب مىشود؟ فرمودند: آرى. شخص او از چشمان مردم غايب مىشود، ولى يادش از دلهاى مؤمنان غيبت نمىكند. او دوازدهمين ما مىباشد. خداوند هر مشكلى را براى او آسان، و هر سخت و دشوارى را براى او رام مىگرداند؛ و گنجينههاى زمين را برايش آشكار ساخته ؛ و هر چيز دورى را برايش نزديك و هر ستمگرى را بهدست او درهم مىشكند؛ و بهدست او هر شيطان سركشى را به هلاكت مىافكند. آن -بزرگوار- پسر سرور كنيزان است، - پسرى كه - ولادتش بر مردم پوشيده مىماند؛ و بر آنان حلال نيست كه نامش را ببرند تا آنكه خداوند او را از پس پرده غيبت برهاند. سپس او زمين را آكنده از قسط و عدل نمايد همانطور كه آكنده از جور و ظلم شده باشد .
* در روز غدير پس از آنكه پيامبر امامان معصوم عليهمالسلام را يك به يك به امّت اسلام معرّفى فرمودند و بر ولايت آنان تأكيد كردند. اين آيه نازل شد: »اَلْيَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى -{P - قرآن كريم، سوره مائده، آيه 3. P }
امروز دينم را براى شما كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام كردم« و تمام شدن نعمت به نعمتهاى ظاهرى و نعمت باطنى است.
* امام زمانعليهالسلام خود را از چشمان مردم پنهان مىدارد و هرگاه بخواهد خود را از كسى پنهان نكند هيچ مانعى بر سر راه او نيست.
* عدالت تنها به دست امام زمانعليهالسلام در جهان حكمفرما خواهد شد. نه به دست هيچكس ديگر.
(15)
عن أبيهاشم داوُدِبنِ الْقاسِمِ الجعفري قال: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ صاحِبِ الْعَسْكَرِعليهالسلام يقول: الْخَلَفُ مِنْ بِعْدي، اِبْنِىَ الْحَسَنُ، فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ الْخَلَفِ؟ فَقُلْتُ: وَ لِمَ، جَعَلَنِىَ اللَّهُ فداك؟ فقال: لِأَنّكم لاتَرَوْنَ شَخْصَهُ وَ لايَحِلُّ لَكُمْ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ، قُلْتُ: فَكَيْفَ نَذْكُرُهُ؟ قال: قُولُوا: الْحُجَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍصلى الله وعليه وآله18 .
داود بن قاسم گفت: از حضرت ابوالحسن الهادىعليهالسلام شنيدم كه مىفرمودند: جانشين پس از من پسرم حسن است با جانشينِ جانشين -من- چه خواهيد كرد؟ عرضه داشتم: خداوند مرا فداى شما كند براى چه -چنين پرسشى فرموديد-؟ فرمودند: براى اينكه شما شخص او را نمىبينيد و نبايد او را با نامش بخوانيد. عرضه داشتم: پس چگونه او را ياد كنيم؟ فرمودند: بگوييد: حجّت از آل محمّدعليهمالسلام .
* ما امروز با امام زمانمان حضرت حجّة بن الحسن المهدى عليهماالسلام چگونه رفتار مىكنيم؟ در حالى كه او را نمىبينيم و حقّ نداريم او را با نام مقدّسش كه همنام پيامبرصلى الله وعليه وآله است بخوانيم.
نظرات شما عزیزان: